ساختن

سلام یه سلام گرم به همه دوستان خوبم ...

امروز میخوام در مورد ساختن صحبت کنم... . مگه قرار این نبود که راههای ساختن خودمون رو که باعث میشه جا برای عشق خدا در درونمون بیشتر بشه رو بهتون بگم؟ فکر میکنید چرا همه جا میگن از خود شناسی به خدا شناسی میرسیم؟ من فکر میکنم اگه ما واقعا در درون خودمون دنبال کمی ها و کاستیها بگردیم.. اگه تلاش بکنیم که صفات خوب رو در درون خودمون تقویت کنیم و صفات بد رو از بین ببریم اونوقت به معنای واقعی خود شناسی کردیم و یه دفعه میبینیم یه چیزی در درونمون عوض شده یه حسی که تا حالا تجربه اش نکردیم یه حسی خیلی قویتر از عشق که به ما آرامش و امنیت میده ... یه حسی که تا تجربه ش نکنید نمیتونید در ک کنید که چی میگم... خوب برای ساختن به یه خودکار و یه کاغذ و مقداری صداقت و کمی اراده احتیاج دارید...

هر موقع از روز که تنهایید و کسی مزاحم خلوتتون نمیشه و تلفن زنگ نمیزنه و زنگ در را کسی نمیزنه (من شب را پیشنهاد میکنم که سکوتش لذت بخش تره) با صداقت کامل یه لیست از صفات اخلاقی تون (خوب و بد) تهیه کنید.. چون قرار نیست کسی جز خودتون این نوشته ها رو بخونه همه چیز رو صادقانه بنویسید مثلا اگر حسود هستید یا کینه ای یا دروغ گو یا ...خجالت نکشید و بنویسید.. و بعد از میون صفات بد اونی رو که بیشتر آزارتون میده انتخاب کنید برای این که از بین ببریدش .. قبلا" گفته باشم که زیادم آسون نیست ولی برای کسی که واقعا" دنبال آرامش تو زندگیشه شدنیه... به محض این که یک عادت بد رو کاملا" از بین بردید و جایش یه صفت خوب جایگزین شد و خوب شکل گرفت میتونید بعدی رو شروع کنید... و از حس زیبای خوب بودن بهره مند بشید... منظر نظرات و سوالها و راهنمایی هاتون هستم .راستی یادتون باشه هیچوقت چند صفت را با هم انتخاب نکنید...  

قضاوت کردن

 دوستان عزیزم سلام

امروز خیال دارم در مورد قضاوت کردن بنویسم... یه کار خیلی سخت ودر عین حال شدنی...وقتی یاد بگیریم که دیگران رو قضاوت نکنیم چند قدم دیگه به خدای درونمون نزریکتر میشیم ... در حقیقت تنها کسی که حق قضاوت کردن داره خداست نه ما... امشب وقتی به رختخواب رفتید از سکوت وتنهایی لذت بخشش استفاده کنید و به این فکر کنید که ازامروز صبح تا شب چند نفر را قضاوت کردید؟و از این قضاوت کردن ها چی نصیبتون شد؟ کدوم یکی از ما واقعا" در مقامی هستیم که آگاهانه قضاوت کنیم و در قضاوتمون اشتباه نکنیم؟ حداقل اگه نمیتونید اصلا" قضاوت نکنید سعی کنید کمتر قضاوت کنید...

زلزله بم.....

دلتنگ زلزله بودم که خدا بهم گفت فکر میکنی بهشت جای بدیه؟گفتم نه! گفت پس چرا برای اونهایی که اومدن پیش من غصه میخوری؟ گفتم برای اونها نیست دلتنگ اونهایی هستم که عزیزانشون رو از دست دادن.. گفت مگه تو کتاب در آغوش نور رو نخوندی؟ گفتم چرا.. گفت مگه نمیگفتی میدونم که اون کتاب عین حقیقته؟ گفتم درسته.. گفت مگه ایمان نداری به اینکه شما آدمها روح هایی هستید که در بهشت با دیدن کتاب زندگی تون و قبول اتفاقات بد و خوبش این زندگی را پذیرفتید و در کالبد یک انسان پا به این دنیا گذاشتید تا روحتون با تجربه کردن اون اتفاقات متعالی بشه ؟ گفتم چرا به این مسئله با تمام وجودم ایمان دارم..گفت ولی غصه خوردنت خلاف این رو ثابت میکنه!!!! تو در مقام یک انسان الان 2 تا کار میتونی بکنی ..یکی این که برای اونا دعا بکنی(چه اونهایی که رفتن و چه اونهایی که موندن) و دیگه این که اگر کمکی از دستت بر میاد دریغ نکنی... یادت نره که بخشش یکی از راههای ساختن روح .... گفتم برادرم داره میره کرمان برای کمک به زلزله زده ها و من کمی نگرانم.به پدرم بگم که نذاره اون بره؟ گفت بدترین کار اینه که جلوی کمک کردن دیگران رو بگیری ... تلفن بزن ولی نه برای اون کار برای این که به مادرت بگی که نگران نباشه و بدونه که من همه جا هستم ....

فونت

دوستان خوبم سلام
میخواستم بهم بگید فونتم رو چه سایزی انتخاب کنم خوندنش براتون راحت تره؟  از نسرین عزیزم که بهم  این مسئله رو گوشزد کرد ممنونم.... اونم یکی از همین فرشته های خوبه...

فرشته های زندگیم...

   سلام یه سلام پر از محبت و انرژی به همه اون عزیزانی که لطف دارن و نوشته هام رو میخونن... حالا چه نظر میدن چه نمیدن.. که البته هر نظری بدن کمکی است به من برای پیدا کردن راه درست... امروز میخوام برای پویا پسر پونزده ساله ای که لطف کرده بود نظرش را برام نوشته بود بنویسم... پویا و حامد و همه فرشته های خوبی که خودشون و خوبی های درونشون رو باور ندارن... باور کنید که حرفهای من شعار نیست.. ای کاش قلب ما آدمها مثل اکواریوم شیشه ای بود تا ماهی های  عشق و نفرت..  شادی و غم  ... دوستی و دشمنی ... صداقت و ناراستی و... همه ماهیهای دیگه در درونش دیده میشد اونوقت شما باور میکردید که ماهی  عشق و محبت هنوز  نسلش برچیده نشده و وجود داره... برادر کوچولوی من بزار بهت بگم که من تو زندگیم خیلی اوقات جواب خوبیها و مهربونیهام رو با نامهربونی و نامردی گرفتم... باور کن از کسایی تو زندگیم ضربه خوردم که تصورش رو نمیکردم..کسانی با رفتار و حرفاشون دلم رو سوزوندن که هرگز باورم نمیشدکه یه همچین رفتاری ازشون سر بزنه.... دلم نمیخواد اصلا" به اون روز ها فکر کنم چون دلتنگی و غم و کینه جا رو واسه عشق خدا کم میکنه و سطح انرژی مثبت در درونم میاد پایین و من مدتهاست که همه شون رو بخشیدم.... خدا میگه اونهایی که جواب خوبیهام را با بدی دادن فرشته هایی بودن که میخواستن من و عشقم و پایداریم رو محک بزنن و باز هم در طول زندگیم از این امتحان ها باید بدم و این خیلی مهمه که بتونم از امتحان های الهی سر بلند بیام بیرون... تو فکر میکنی اگه خوبی و مهربونی و صداقت تو دلها کمه دلیلش چیه؟ آیا دلیلش این نیست که ما همه منتظریم که دیگران خوب وصادق و مهربون بشن و ما بعد از اونها؟و آیا بهتر نیست که برای ساختن از خودمون شروع کنیم؟ بهش کمی فکر کنید .. تا بعد بگم چطور باید شروع به ساختن خودمون کنیم...

 

مواد مخدر و مشروبات الکلی

خدای خوبم بازم سلام…

همه میرن سر جا نماز با خدا راز و نیاز میکنن من پای کامپیوتر.. جالبه نه؟ راز و نیاز قرن بیست و یکم ...ولی من دلم میخواد همین طور که با تو حرف میزنم بقیه هم بشنون!! (منظورم اینه که بخونن)!یه دفعه دلم خواست در مورد مشروب و مواد مخدر بنویسم …من فکر میکنم تمام کسانی که میخوان یه جوری خودشون رو فراموش کنن مثلا فارغ از مشکلات بشن یا به قولی حالی ببرن  ومیرن سراغ نوشیدنی های الکلی یا مواد مخدر یا … اگه میدونستن با تو بودن با تو حرف زدن با تو درد و دل کردن و به تو تکیه کردن چه حالی داره عمرا"اگه سراغ این چیزا میرفتن!!! که واقعا" شب شراب نیرزد به بامداد خمار… به نظرمن کسی که مشروب میخوره تا به اصطلاح فشار بار مشکلات روز رو از رو شونه هاش برداره مثل کسی هست که دندون درد داره و به جای مراجعه به دندانپزشک و درمان  دندان خرابش استامینوفن میخوره… درسته که این راه حل از دکتر رفتن راحت تره ولی نتیجه این میشه که یه روزی دیگه فساد عصب دندون را گرفتار میکنه و یا باید درمان طولانی تری بکنه و پول و وقت بیشتری صرف کنه یا دندونش را بکشه…  و باز برای دندون بعدی روز از نو روزی از نو… خوب چرا برای حل مشکلات زندگیمون یا پر کردن خلاءدرونمون از یه چیز موندگار و تموم نشدنی استفاده نکنیم…میدونی خدایا؟ لذت داشتن عشق و حضور تو در قلبها از هر شرابی سکر آورتره؟

 خدایا کمکشون کن. تو اگه بخوای میتونی راه رو نشونششون بدی مگه نه؟

 

 

خدا جون سلام

خدای خوبم سلام

خواستم بدونی از روزی که عاشقت شدم همه آدمها مهربون تر شدن .... چیکارشون کردی؟ نگاهشون مهربون تر شده... هر جا به مشکلی بر میخورم انگار یه فرشته از بهشت در لباس یه دوست... یا حتی یه غریبه میاد و مشکلم رو فوری حل میکنه... نمیتونم توی چشماشون نگاه کنم انگار حضور روح تو در درونشون از تو چشماشون پیداست... یه جورایی قلبم میلرزه..و فکر میکنم من کجا میتونم فرشته نجات یکی از بنده های تو باشم؟ کمکم کن که بتونم اونی بشم که تو میخوای مثل خودت خوب و مهربون و دوستداشتنی....

محبت کردن

سلام یه سلام گرم و پر از عشق

امروز میخوام در مورد محبت کردن و عشق ورزیدن بدون توقع بنویسم... یکی دیگه از راههایی که باعث میشه که عشق به خدا تو قلبامون موندگار بشه اینه که یاد بگیریم به دیگران بدون توقع تلافی کردن محبت کنیم... اولش یه کم سخته چون ماها عادت کردیم هر کاری واسه دیگران میکنیم تلافی کنن.. ولی بعد که براتون جا افتاد میفهمید که چه حالی داره.. اصلا یه جور خاصی به آدم انرژی میده ... از همین الان تصمیم بگیرید که هر جا خواستید به کسی کمک کنید قلبا ازش توقع تلافی نداشته باشید این کار دو تا حسن داره اول اینکه هی غصه نمیخورید که چرا فلانی جواب خوبیهام را نداده یا با بدی داده ودر واقع انرژی های منفی را در خودتون راه نمیدید دوم این که تلافی خوبیهاتون رو می سپرید دست خدا که سخاوتمند تر از بنده اش هست... به امتحانش می ارزه.. باور کنید حتی از لحظه ای که آدم تصمیم به خوب بودن و کمک کردن به دیگران را میگیره فراوانی در زندگیش بیشتر میشه..... انگار یه جوری تمام گره ها باز میشه انگار هر جا موندی از آسمون برات یه کمک میرسه... و انگار که خدا نشسته منتظر که فوری جبران کنه...

بخشش

سلام

امروز صبح در حالیکه با خوشحالی سر کار رفته بودم فهمیدم که یکی از همکارام سرطان قابل کنترلش اعضای دیگرش رو هم در گیر کرده و 5 شنبه عمل میشه... بوسیدمش و بهش قول دادم که برای سلامتی اش دعا کنم... میدونید چرا براتون نوشتم ؟ چون به دعا خیلی معتقدم... دعای ساده به زبون خودمون و خیلی خالصانه میتونه معجزه کنه.. اگه دلتون خواست برای سلامتیش دعا کنید... میخواستم امروز در مورد بخشش بنویسم... میخواستم بگم اگه هوس کردید مثل من عاشق خدا بشید اولین قدم بخشش ... بخشیدن آدمهایی که دلتون رو شکستند... آزارتون دادن..تهمت بهتون زدن.... بخشش از ته قلب... همین الان یک کاغذ بردارید و اسم تمام کسانی رو که به نوعی ازشون دلگیرید یا متنفرید!!! را بنویسید و قرار بگذارید که از امشب هر شب برای سلامتی  شون دعا کنید چون اونهایی که ما رو آزار میدن به نوعی بیمار هستند و نیازمند دعا...وقتی دلتون از کینه خالی بشه جا برای عشق خدا بیشتر میشه...بهش فکر کنید....