امروز خیال دارم برای ساحل بنویسم ... ساحل قشنگم من اصلا با اونچه تو نوشتی موافق نیستم که: افسانه حیات چیزی جز این نبود... یا آرزوی مرگ یا مرگ آرزو...
چرا که به اعتقاد من این نوشته باید از تراوشات مغزی یک آدم نا امید از دنیا باشه... اما برای ما که قراره در هر لحظه از زندگی مون یک قدم ولو قدم مورچه ای !!! به خدا نزدیکتر بشیم نا امیدی و آرزوی مرگ کردن اصلا پسندیده نیست... ببین دختر خوب ما هر آنچه تصور کنیم و به هر چه ایمان داشته باشیم همون اتفاق میفته .این رو قبلا هم نوشتم و واقعا بهش ایمان دارم. روزی که چند وقت پیش تو وبلاگم در مورد کارهایی که باید انجام بدم و آرزوهایی که دارم نوشتم باورم نمیشد که همه شون انقدر سریع اتفاق بیفتن . من توی زندگیم به خواسته هاییم رسیدم که وقتی از قلبم یا از ذهنم می گذشتن فکر می کردم رسیدن بهشون از محالاته و وقتی که اتفاق افتادن باورم نمی شد که خدا اینطوری ناممکنها رو ممکن می کنه.. حیف که خیلی هاشو نمیشه گفت! در مورد یکی از آرزوهام اینو بگم که انقدر ناممکن بود که وقتی اتفاق افتاد فقط اشک ریختم و از خدا خواستم که منو به خاطر باور نداشتن قدرتش ببخشه. گر چه اون با حالتر و لوطی تر از این صحبت هاست که منتظر باشه تا ما ازش طلب بخشش کنیم! ... خلاصه این که عزیزم بخواه تا داده شود... مثبت فکر کن تا تمام مثبتهای دنیا رو جذب کنی... برای همه خوبی بخواه تا جریان خروشان خوبی ها به سمت تو سرازیر بشن... و برای رسین به آرزوهات از لیست آرزوها استفاده کن که قبلا تو وبلاگم نوشتم... اصلا تا حالا به اسم قشنگت فکر کردی ساحل یعنی تمام آرامشهایی که کنار دریا هست ساحل یعنی امنیت و آرامش... یعنی در کنار امواج خروشان و پر هیاهوی دریا احساس امنیت کردن (اینا همه از دیدگاه منه ها!) ساحل یعنی اونجایی که تو تمام قدرت خدا رو به یکباره و با تموم وجودت حس می کنی و ...
بله به قول معروف دنیا را هر جور بخوای همون میشه (فکر کنم اصلا معروف نیست که به قول معروف بخواد)
سلام وبلاگ جالبی دارین و قشنگ مینویسید و باید بگویم که امیدواری دادن به دیگران هم کار خیلی بزرگیه. اگه وقت کردی یه سری هم به ما بزن
زن عموی مهربونم قبل از هر چیز خیلی ممنونم که این موضوع برات مهم بود عزیزم به خدا نوشتن اون متن دلیل این نبود که من بهش اعتقاد داشته باشم خودت میدونی که کلا من ادم ناامید یا افسرده ای نیستم فقط هین متن به نظرم از نظر ترکیب کلمات جالب بود و فقط به همین خاطر نوشتم و ممنون از تحلیل زیبایی که از اسمم کردی تا حالا اینجوری بهش نگاه نکرده بودم و برای جبران متن قبلی :امری برای انجام دادن...چیزی برای عشق ورزیدن...ارزومند چیزی بودن...اینهاست اصول والای خوشبختی باور کن این دیدگاه من به زندگیه و یک متن زیبا که دیروز خواندم: در هنگام مشکلات نگویید خدایا من یک مشکل بزرگ دارم بگویید سلام مشکلات من یک خدای بزرگ دارم.........دوست دارم یاسی گلم
سلام نازنین مهربان و هم باور / سلام به تمام انگورهای تاکستان هستی / در اینمورد تنها چیزی که میگم اینه که / در آغاز کلمه بود و خدا کلمه بود . انجیل / چون اراده به موجودیت چیزی کنم می گویم موجود باش و موجود خواهد شد . قران / و . دمیدم روحم را در انسان . سجده کنید . قرآن . / پس همان ذره ذات الهی ما را بس که بدانیم . اراده/ کلام / باور / در ما قدرت آنی را دارد که در تصور ناید ولی اول باید انسان باور کنه که حامل روح الهی است و همان روح جز خلقت و آفرینش که بزرگترین پدیده هستی است ابزاری ندارد که این خود همه راه انسان خدایی است / عیسی میگه / اگر به قدر ذره خردل ایمان داشته باشیم که اگر به کوه بگویی بورو کنار میره . شک نکن که میره / ولی متاسفانه ما در بند ذهن اسیر شدیم و راه نجاتی جز باور و یاد آوردن روح الهیمان نداریم
شبی از پشت یک تنهایی غمناک و بارانی/
ترا با لهجه ی گلهای صورتی صدا کردم ...
تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم/
پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس/
تو را از بین گلهایی که در تنهایی ام روئید ، با حسرت جدا کردم/
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی:
دلم حیران و سرگردان چشمانی است رویایی/
و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم/
تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها کردم/
عزیزم اون دل مهربونت ....فدات شم اره راست میگه ساحل حرفا این خانم معلم ما طلان ...جدان دریا با اون همه خروشش حتی اگه طو فانی باشه ولی وقتی به ساحل میرسه یه جورائی اروم میشه و اینا همه رازای خاقتن اره خدا اونقدر بزرگه که حتی تو تصورات ما نمی گنجه هی ما کجا و اون کجا؟!ولی یاسمن جون از تو هم یه دنیا تشکر دارم اخه همین دو ساعت پیش مشکلی برام پیش اومده بود که با خوندن این مطالبت اروم شدم و امید وار جدا از داشتن دوسای مثل شما به خودم می بالم.........اخی خدایا جون شکرت