دیه تصادف

خیلی دلم میخواست ببینمش. دختره رو میگم. همونی که شب سیزده بدر اومد و زد به ماشین علیرضا بعدم با هزار دوز و کلک و پارتی بازی علیرضا رو مقصر کرد.ببینم شبا راحت خوابش میبره؟ یا اصلا چیزی به نام وجدان رو تا حالا شنیده؟  حالا دو قورت و نیمشون هم باقیه میگن هر چی کارشناس گفته بابت خسارت باید بدی بده ولی چون ماشین ما افت قیمت پیدا کرده باید مبلغ افت قیمتش هم تو بدی... دیشب مامان  خیلی ناراحت بود. آخه یه نفر به علیرضا گفته بود اون سر نشینی که بغل دست راننده بوده و کتفش شکسته ( البته ما نمیدونیم شکسته یا نه!!! چون اصلا از بعد از تصادف آفتابی نشده)  اگه رضایت نده 4 ماه زندان غیر قابل خرید داره... گفتم مادر من درسته که متاسفانه تو این روزگار غریب هر کی قالتاق تره کارش پیشه... هر کی دروغگو تره موفق تره ... هر کی پدرسوخته تره مظلوم نما تره ... هر کی ... ولی یه خدایی هم اون بالاست که نمیزاره سر بی گناه بالای دار بره... من مطمئنم که همچین چیزی نیست که واسه یه تصادف که دست توش شکسته کسی رو بندازن زندان شما هم که گفتید همه خسارتشو میدید ...مامان با بغض حرف میزد تلفنو که قطع کردم شکستم... درست مثل یه ترکه نازک که تو آفتاب کنار حیاط روزها و روزها مونده و حالا با کوچکترین فشاری میشکنه... سرمو گذاشتم رو لبه تخت و از ته دل هق هق کردم... رامین گفت چرا حالا گریه میکنی؟ گفتم هر چیزی رو میتونم تحمل کنم غیر از صدای پر بغض و گریه مامانمو... لعنت به این فاصله ها... اگه خونه مامانم اینا تهرون بود معطل نمیکردم میپریدم تو ماشین و میرفتم پهلوش... یه لیوان آب که میتونستم بدم دستش... میتونستم شونه هامو تکیه گاه  دل پر دردش کنم... یه کلینکس که میتونستم براش بیارم تا اشکاشو پاک کنه... دو تا بوسش که میتونستم بکنم... حالا هی باید از راه دور بگم مامان غصه نخور بی کس و کار که نیست هزار تا آشنا داریم... و اونم بغضشو فرو بده که نه! غصه نمیخورم تو ناراحت نشو... صبح علیرضا رفته پیش قاضی اونم گفته زندان مربوط به دیه تصادف خریدنیه.. مامان یه ذره خیالش راحت تر شده بود... ولی من از زور فشاری که دیشب تحمل کردم سرم درد میکنه...چطوری این پولا رو میخورن و راست راست راه میرن؟ خدایا شکرت...

نظرات 24 + ارسال نظر
ویولت 1384/02/03 ساعت 16:48 http://violet.special.ir

توکل به خدا ماه پشت ابر پنهان نمی مونه

وجدان ؟ وجدان کیلوئی چند هست یاسمن ؟ کجا می فروشند که من برای بعضی ها بخرم و هدیه بفرستم برایشان؟

مریم 1384/02/03 ساعت 18:32

یاسی جونم سلام
تازه یه ذره از فکرش دراومده بودم..همش تو فکرشونم و آرزوشونو دارم...کاشکی ما هم مثل بقیه دور و بری هامون می تونستیم ۲-۳ روز یه بار یه سری به مامان بابامون بزنیم و بغلشون کنیم...من که به این دوری عادت نمی کنم نمی کنم نمی کنم نمی کنم ...
بووووووووووووووووووووووووووووس

deniz 1384/02/03 ساعت 19:24 http://denizjoon.blogfa.com

سلام یاسمن جون
متاسفانه برخی آنقدر شعورشان پایینه که وجدان سرشون نمیشه که اگر سرشون میشد اینطور شعور انسانی را زیر پا نمی کردند

یاسمن جان غصه نخور. باور کن مجبور میشن ده برابرشو پس بدن. اونم خرج دوا درمون باید بکنن

سلام.باور کن این چهارمین باره که کامنت می ذارم و نمی دونم می گیره یا نه.خلاصه این قدر به هم ریخته نبینیمت.نذری کردم که انشاالله نتیجه بده.

ساناز 1384/02/03 ساعت 21:29 http://www.aysooda.com

سلام ...مرسی که سر زدی ....از این جامعه در و پیت هم نمیشه توقع خاصی داشت چه برسه اینکه مردمش حق دیگرون رو رعایت کنن

مریم 1384/02/03 ساعت 22:18

یاسی خانم

زود قضاوت نکن.
هیچ اتفاقی بی حکمت نیست.


شاد باشید

در مورد تصادفات قوانین زیادی وجود داره

فقط اینو بگم که وقتی هردو تا ماشین ( مقصر و خسارت دیده ) بیمه باشن . هیچ جای نگرانی نیست
همینطورم که خودتون گفتید زندانیش خریدنیه (‌در صورتی که شاکی رضایت نده ) که در این صورت میشه گفت : گور بابای شاکی . میخاد رضایت بده میخاد نده !!

یه مورد دیگه در مورد تصادفات منجر به خسارت جانی :
اگه زدین به کسی ( بدجور ! )‌ و دیدین که دیگه از جاش نمیتونه بلند بشه . واسه احتیاح یه دنده عقب بگیرین برین روش ! D:
چون تا اونجایی که من شنیدم دیه نقص عضو خیلی زیاده . مخصوصا قطع نخا ! (‌بالای ۱۰۰ میلیون فکر کنم )

خلاصه اینکه خیلی مراقب باشین !!!

آورا 1384/02/04 ساعت 00:29 http://aora.persianblog.com

ما هممون دردمون درده دوریه. امیدوارم قضایا به نحوه احسنت حل شه

سلام عزیز ... نترس اگه با دروغ کلک از حکم قاضی در رفتن از حکم خدا جایی نمی تونن فرار کنن .. مطمئن باش خیری از این پولها نمی بینن .. در پناه حق

مهدی 1384/02/04 ساعت 02:30 http://www.rasanic.com

من این جور ادم ها رو خیلی خیلی زیاد دیدم از همه نوع.دولتی خصوصی دلال مذهبی غیر مذهبی.این جور ادمها همیشه بودند اما چیزی که نگران کنندست اینه که تعداد این ادمها در حال زیاد شدنه.نمیدونم باید یه فکری بکنیم حد اقل برای خودمون.از کجا میدونیم اگر توی موقعیت اون دختره قرار بگیریم همچین کاری نکینم حالا نه به این شدت حد اقل تا حدی

شیرین 1384/02/04 ساعت 07:56

سلام
اول بگم که خیلی خیلی خوشحال شدم که این مهمون ناخونده دلت رفته .
امیدوارم این مشکلی هم که پیش اومده هر چه زودتر حل بشه و دل مامانت هم شاد بشه.
موفق باشی.

سلام... همه چی درست میشه مگه نمی گی خدا دوستت داره پس از هیچی نترس خیالت راحت باشه

لیلی 1384/02/04 ساعت 11:42

ببین یاسمن جان من هنوز این موضوعت رو نخوندم که ملت در موردش نظرهای جدی دادن...الان تو نظر خواهی اخری امید یه مطلب خنده دار ازت خوندم.........عیدت مبارک میمون.این همکار خارجی من کپ کرده که من چرا بلند بلند می خندم...........خدا ایشالا دلت رو شاد کنه....پکیدم بسکه خندیدم.........

سام..
یاسمن جان فدات غصه نخور..
حیف این اشکای قشنگت نیست؟
( یکی نیست به خودم بگه)
اره دوری خیلی بده...
خیلی...
اونم چه برسه که ادم از مادرش دور باشه...
غضه نخور ولی!
خوشحالم که حال مادرتون بهتر شده..
امیدوارم سرت زود خوب شه..
در مورد اون دوتا جونور هم خدا خودش میدونه..!
مطمءن باش به قول بچه ها همشو خرج مریضیو مشکلاتشون میکنن!!
بوس بای

[ بدون نام ] 1384/02/05 ساعت 00:14

چشم خانوم خانوما کادو هم رو چشمم برای کامنتهات برای اینکه بدونی دوست دارم و برای اینکه تند تند دعوتمون کنی

سلام!
یاسمن خانوم!متاسفم که این اتفاقها افتاده.دوست دارم خیلی چیزها در این مورد از چیزایی که فکر می کنم درسته برات بنویسم و لی می ترسم بره تو ردیف نصیحتها و...!!فقط یک توصیه دوستانه بهت می کنم.از مادر آدم هیچ جیز مهم تر نیست.به نظر من برو پیشش.واقعا حالت جا میاد.فعلا خداحافظ!

سلام :) امیدوارم این مشکل و همه مشکلات به خوبی حل بشه تا دیگه صدای بغض آلود مادرتون رو نشنوی ...

سلام همسایه
نگران نباش.. مشکلی نیست که آسان نشود
مرد باید که هراسان نشود
توکل برخدا همه چی حل میشه.....

سام..
اهای یاسمن خانم ..خیلی تنبل شدیااا نگی نفهمیدن..
:دی
راستی چرا لینکه ساحل رو نمیزاری؟
بهت نمیومد با خانواده ی شوهر و اینا نسازی...(خنده از اون بلند ها + چشمک)

ای ول حالا شدی عروسه گل ( بازم از اون خنده بلندا)

نازمهر 1384/02/06 ساعت 00:08 http://joojoo.hadi77.com

یاسمن جان با اجازه لینکت رو گذاشتم توی وبلاگم

[ بدون نام ] 1384/02/22 ساعت 12:06

tandis age man bekham ba to gharar bezaram mede ya mede

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد